دوباره گاه شمار انتخابات شروع شد و با شمارش معکوس هر روز به انتخاب اصلح نزدیک و نزدیکتر می شویم. اما با فضای تبلیغاتی اخیر، واقعا انتخاب نماینده اصلح به آسانی انجام می شود؟ کارکرد واقعی احزاب در این زمان چیست؟

در این ایام کوتاه شاهد بد اخلاقی های سیاسی زیادی همراه با برچسبهای مختلف از طرف احزاب و جناحهای سیاسی بودیم. در همین چند روزه یک نفر بی کفایت می شود، یکی سارق اموال بیت المال، یکی رانت خوار، یکی دروغگو و دیگری خائن به ملت و هر از چند گاهی مستندی برای اثبات حرفها و این ادعاها رو میشود. در این فضای ملتهب احزاب مشغول به یاری گیری شده و هر حزبی از این فضای گل آلود ماهی خود را میگیرد و دیگری را متهم میکند. الحمد الله کلکسیون کاملی از اخلاق مداری درست شده، از لفاظی گرفته تا فحاشی های مدرن! جالب است که تا دو ماه قبل و دو ماه بعد انتخابات دغدقه مردم بیکاری و فقر و ... بوده اما الان توقع دارند مردم در یک دسته بندی ساده لوحانه تقسیم به دو بخش چپ و راست شوند و یا در دسته اصولگرایی و یا در دسته اصلاح طلبی از آنها حمایت کنند و مشکلات اقتصادی را فراموش کنند.

در سالهای گذشته دیدیم که تا کنون نمایندگان احزاب در جریان اتفاقات اخیر تنها چیزی که برایشان مهم نبود مردم بودند. تامین منافع مردم را در اقدامات و مصوبات گذشته ندیدیم اما افزایش حقوق مدیران، بیانیه لغو سخنرانی فلان شخص، اجرا یا عدم اجرای کنسرت و... را دیدیم. آیا به معنی واقعی احزاب در خدمت مردم و محرومین بودند!؟ آیا اینها مشکلات واقعی مردم بود!؟

بد نیست دوباره این فرمایشات مقام معظم رهبری را یادآوری کنیم:

"متأسفانه حرف جناح و خط و خطوط، بيش از اندازه همه‏گير شده است. البته يك مقدارش بد نيست؛ نمكى است در مجموعه‏ى نظام! به قول خودشان، جناح راست، جناح چپ؛ افتخار هم مى‏كنند. بنده از اين اسمها - راست و چپ و امثال اينها - هيچ خوشم نمى‏آيد. وقتى خيلى همه‏ى شئون زندگى را بگيرد، حقيقتاً ديگر كسل كننده و زننده مى‏شود. نبايستى روى اين جناح و اين‏طور چيزها خيلى تكيه كرد. (1377/06/12)

بنده دعوای اصلاح طلب و اصولگرا را هم قبول ندارم؛ من این تقسیم بندی را غلط می دانم. نقطه ی مقابل اصولگرا، اصلاح طلب نیست؛ نقطه مقابل اصلاح طلب، اصولگرا نیست. (19/02/1384)

آفت جوامع بشرى اين است كه كسانى با داشتن پول، با داشتن پشتيبان، با داشتن قوم و عشيره - چه قوم و عشيره به شكل قديمى آن، چه قوم و عشيره به شكل مدرن و امروزى آن؛ يعنى حزب بازى و گروه بازى - حقوق عمومى را نديده بگيرند؛ حق مردم را تضييع كنند؛ فرصتها را منحصراً به اشغال خود در بياورند و جلوى عدالت را بگيرند. (1377/06/12)"

اما مردم ایران عزیز هم به عنوان اصلی ترین رکن هر انتخابات هوشیارتر از همیشه پای کار هستند تا با انتخاب آگاهانه و بدور از احساسات بر سرنوشت خود موثر باشند. انتخاب فردی که وامدار هیچ حزبی نباشد تا با تعهد و یا بدون تعهد مجبور به تغییر منش سیاسی و اجتماعی خود به نفع یک جریان سیاسی شود. فردی که اقتصاد، مسایل اجتماعی، تعاملات سیاسی  مملکت را به احزاب گره نزند تا در سازندگی وطن عقب تر از گذشته بمانیم.

چگونه باور کنیم هدف این تشکلها و احزاب در ایام انتخابات رفاه و معیشت مردم است؟

محمد توانا کرمانی- اردیبهشت 1396