شاید باورش برای همه ما سخت باشد که در نزدیکی شهر ما و در روستاهای همین حوالی، فقر مادی و فرهنگی بیداد میکند. فقری از جنس غفلت ما و برخی از مسئولین که موجب ایجاد فاصله طبقاتی و آسیبهای اجتماعی فراوان برای مردمی همیشه در صحنه شده است. اما حقیقتا اردوهای جهادی فرزندان همین مرز و بوم مصداق کامل آتش به اختیار و معبری است به سوی همه خوبی های بی منت.

چند روز پیش با برخی از رفقا تصمیم گرفتیم به یکی از روستاهای توابع سرخس که از قبل شناسایی شده بود تحت عنوان اردوی جهادی سری بزنیم و در نقاشی ساختمان مدرسه روستا اقدامی جهادی داشته باشیم همه چیز محیا شده و رنگ و ابزار توسط خیرین ارسال شد اما به دلایلی این اردوی ما کنسل شد ولی در پایان همان روز با همت برخی جوانان روستا و چند تن از دوستان دیگر زیبایی به در و دیوار مدرسه برگشت و به عبارتی اردو برگزار شد. من هم با نظر و همراهی خانواده تصمیم گرفتم روز تعطیل جمعه را همراه با تمام اعضای خانواده در کنار مردم همین اهالی محروم روستا بگذارنیم. خدا رو شکر که این تصمیم هر چند اول با شک و شبهه انجام شد اما در پایان روز احساس کردم تصمیم بجا و مفیدی بود چون آثار حضور خانواده در کنار این برنامه اردوی جهادی هنوز در صحبتها و برخی از  لحظه های ناب زندگی مرور می شود.

روستایی با طبیعت خشک و محروم که اولین عامل فقر اهالی روستا، بیکاری بود. به هر جای روستا که سر کشی میکردیم یک مشکل بزرگ خودنمایی میکرد. فقر در تک تک خانه های روستا جا خوش کرده بود و برخی از جوانان روستا با وجود بیکاری، به دامان اعتیاد پناه برده بودند. خانه هایی به وسعت یک اتاق یا انباری که به زحمت سر پا بودند و از دیوارهای نمور و تاریکی خانه حس بدی به آدم دست میداد و و صاحبان این خانه هم اکثراً پیرزنان و پیرمردانی بودند که با امراض و زخمهایی بر بدن از کار افتاده و بیمار محسوب می شدند و چشم انتظار کمکهای مردمی برای گذران زندگی و نان شب خود بودند.

با هر کدام از اهالی روستا که هم کلام می شدیم سفره دلش را سریع باز میکرد و از مشکلاتش می گفت: یکی از بیکاری بیکاری و عوامل اعتیاد جوانان روستا، دیگری پسر داماد کرده و هنوز اتاقکی برای زندگیش درست نکرده، یکی دیگر دختر عروس کرده ولی جهیزیه ای ندارد که برای دخترش آماده کند، و یا مادربزرگی که پسر و عروسش پنج فرزند خردسال را رها کرده و کوچ کرده اند تا او از آنها مراقبت کند، و یا خانواده ای که فرزندی معلول داشته و کمکهای بهزیستی و کمیته امداد پاسخگوی درمان نبود و ...

داشتم فکر میکردم ما در حالی روز را به شب می رسانیم که گاهی در سفره هایی با تنوع غذا می نشینیم و گاهی آنچنان سیر میشویم که نگران امراض معده پرشده خود هستیم و تا کنون هیچ موقع سفره های ما خالی نبوده الحمدالله. داشتن یک سر پناه عالی و ضد زلزله  با امکانات فراوان در بهترین و با صفاترین محلات شهرمان الان برای اکثر ما دست یافتنی شده و گاهی برای تنوع به دنبال خانه و محله جدید میگردیم در حالی که برای یک عده در همین نزدیکی ما خالی نبودن سفره غذا و داشتن یک اتاقک کوچک برای زندگی، آرزوی دست نیافتنی است.

قبل از ما جوانان چند گروه جهادی دیگر در روستا حضور یافته و اقدام به ساخت و یا بازسازی برخی از منازل را داشتند و نتایج کارشان مشهود بود. چه خوب مقام معظم رهبری از جوانان شرکت کننده دراردوهای جهادی به عنوان سفیران کار و تلاش، جهاد و مجاهدت یاد کردند و از آثار اردوهای جهادی که بیشتر عامل خدمت به خود و شکستن حصارهای طبقاتی می شود سخن گفتند. وقتی عمیقا به نتایج این اردوها فکر میکنیم شاید به نوعی مصداق همان عبارت آتش به اختیاری است که چند وقت گذشته بر آن تاکید میشد. جوانانی از کسی دستور نمیگیرند و خودجوش به فکر رفع مشکلات و محرومیت بخشی از جامعه افتاده اند جوانانی که طبق روایت پیغمبر اکرم (ص) : سیاحتشان هم کار برای مردم است

« إنَّ لکلِّ اُمَّه سِیاحه، و انما سیاحه امتی الجهاد فی سبیل الله »  (میزان الحکمه، ج2، ح2830)