پايان دنيا محكي براي سنجش ايمان
خريد مقدار زياد آذوقه و پوشاك – پنهان شدن دسته جمعي در پستوي خانه ها- نخوابيدن تا صبح –طلبيدن حلاليت در روزهاي قبل از رسوايي دروغ بزرگ– خريد ابزار روشنايي اضطراري – خريد تجهيزات گرم كننده مختلف- حسرت در بدست نياوردن آرزوهاي بزرگ دنيايي و مادي - پنهان شدن در زير سقف هاي بتني – دامن زدن به شايعه با حرفهاي بي پايه و اساس، همه و همه جزء مواردي بود كه در جامعه اسلامي ما بواسطه اين دروغ بزرگ رخ داد.
چقدر بايد به ساده لوحي خودمان بابت اين چرنديات بي پايه و اساس خنديد. مگر خبر از غيب را در بين ما مسلمانان چه كساني ميدهند؟ يا مگر در آيات و روايات ما آنقدر بابت دوره آخر الزمان مطالب وجود ندارد كه با اين وضعيت اسفناك ملعبه دست يك عده غير مسلمان شويم؟ مگر از مبحث حلاليت به همين سادگي مي توان گذشت؟ پس موضوع منجي عالم بشريت به كجا مي رسد؟ پس ناله ها و فريادهاي يابن الحسن كجايي چه مي شود؟ پس دين ما، مسلماني ما، تشيع ما كجاست؟
يادمان باشد تاريخ تكرار شدني است و هر از چند گاهي ايمان ما در حوادث زمانه محك مي خورد و مثل هميشه عبرتها زياد اما عبرت گيرندگان كم هستند. اگر به اهل كوفه اي خنديديم كه در حق امام زمانشان جفا كردند و اينكه چگونه فريب حربه ونيرنگ يزيديان را خوردند و جزء غافلان ابدي قرار گرفتند پس در اين دوره و زمانه هم يزيدياني وجود دارند كه رنگ و لعاب دين را عوض كنند و با حربه هاي جديد به ميدان كارزار بيايند و دين و ايمان ما را نشانه گرفته باشند.
يادمان باشد كه حسين (ع) در ميان لشكري گرفتار شده بود كه خود را مسلمان ناميده و به نيت قرب الهي وارد كارزار شده بودند و يا حتي برخي از آنان دعوت نامه براي امام زمان خود را با خون خود امضاء كرده بودند (شايد مانند همان ذكر يابن الحسن كجايي خودم باشد). پس چه شد كه آنها به همين راحتي در مقابل امام زمان خود قرار گرفتند و همه چيز را فراموش كردند؟ يعني عاشورا هم سنگ محكي بود براي مسلمانهاي زمانه خود و حالا هم ايمان ما، ولايت و امامت ما در اين دوره و زمانه چه خوب محك مي خورد.
آيا ما هم در اين محك حسيني بوديم؟ و حسيني خواهيم ماند؟
با سلام- این وبلاگ با توجه به موضوعات فعلی جامعه ، جوان و عموم مردم در حد بضاعت اینجانب تهیه و مطالب در آن درج میگردد.امید است ضمن رضای حق تعالی مورد پسند شما واقع شود.